نورومارکتینگ (Neuromarketing) یا بازاریابی عصبی، از انواع جدید بازاریابی می باشد که با تفسیر امواج مغزی توسط فناوری های EEG و FMRI به فروش بیشتر و بهتر کمک می کند. (شیپور شیراز)
محققان و پژوهشگران با استفاده از تکنولوژی های روز دنیا و سنجش تغییرات در قسمت های مختلف مغز و نوار مغزی، نحوه تصمیم گیری و فعالیت مغز مشتریان به هنگان خرید را مطالعه کنند.
امروزه کمپانی ها و شرکت های بزرگ برای پیشبینی رفتار مشتری و انجام تحقیقات گسترده در زمینه نورومارکتینگ، آزمایشگاه های مجهزی را در این حیطه تأسیس کردهاند یا با بخش های دانشگاهی مرتبط وارد تعامل شده اند.
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی نوع جدیدی از بازاریابی است و کاملاً ماهیت میان رشتهای دارد؛ به این معنا که نورومارکتینگ جایی است که علوم مدیریت، روانشناسی، عصب شناسی و شاید هم به نوعی هنر به یکدیگر می رسند و به اصطلاح به هم پیوند میخورند.
به بیان ساده نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی، پژوهش رفتار مشتری یا مصرفکننده مبتنی بر عملکرد مغز و عصب، با استفاده از ابزار علمی مدرن و دقیق به ویژه ابزار پزشکی است می باشد.
با سایت تبشی در این مقاله همراه باشید و لذت ببرید.
5 تکنیک بازاریابی عصبی که هر بازاریابی باید با آن آشنا باشد
امروزه تکنیک های بازاریابی عصبی زیادی توسط بازاریابان مورد استفاده قرار میگیرد که ممکن است گیج کننده باشد. با توجه به کسب و کارهای مختلف و اهداف متنوعی که دارند تقریبا تمام تکنیک های بازاریابی عصبی ارزشمند هستند،
اما خوب است با انواع مختلف آن آشنا باشید تا در صورت نیاز بتوانید از تکنیکی استفاده کنید که با کمترین هزینه بیشترین منفعت را به شما برساند و همچنین در تحقق هدف تان موثر باشد. (شیپور شیراز)
از طریق ردگیری چشمی (Eye Tracking) با چشم های مشتریان تان ببینید
ردگیری چشمی الگوی حرکتی مردمک چشم مشارکت کنندگان در آزمایش های آی ترکینگ (Eye Tracking) را اندازه گیری می کند. تکنولوژی ردگیری چشمی این امکان را به شما می دهد که از دید مشتریان تان به تبلیغ، محصول و فروشگاه خود نگاه کنید.
به این صورت متوجه خواهید شد مشتریان به چه مواردی توجه دارند و الگوهای دیداری آنها در شرایط مختلف به چه صورت است.
به عنوان مثال انجام آزمایشاتی از این دست نشان داده اند که افراد در بیشتر مواقع زمانی که وارد فروشگاه میشوند ابتدا قفسه های سمت خود را نگاه می کنند.
با تکیه بر گزارشات ردگیری چشمی میتوانید سناریوهایی را برای کمپین های بازاریابی خود طراحی کنید که بر مبنای رفتار مصرف کننده بوه و احتمال موفقیت بیشتری دارند.
شما میتوانید تمام فعالیت های بازاریابی خود را از این طریق مورد آزمایش قرار دهید تا متوجه شوید الگوی دیداری مشتریانتان با الگوی مورد نظر شما یکسان است یا خیر،
به این صورت از چیدمان المان های تبلیغاتی خود مطمئن خواهید شد و یا میتوانید طراحی را به نحوی که بیشتر توجه مخاطبان را به خود جلب کنید، تغییر دهید.
همه چیز در لبخند نهفته است؛ کد گذاری میمیک صورت
لازم نیست حتما به ذهن مشتریان تان نفوذ کنید تا از احساس آنها باخبر شوید، میتوانید از طریق حالت چهره آنها نیز اطلاعات زیادی نسبت به احساسیکه دارند به دست آورید. (شیپور شیراز)
البته این ایده رویکرد جدیدی نیست و تفسیر چهره افراد به زمان چارلز داروین در سال 1872 بازمی گردد. اما چگونه از این اطلاعات به عنوان مزیت بازاریابی خود بهره ببریم؟
همانطور که ابزاری برای ردگیری حرکت چشم و تصویربرداری از مغز وجود دارد حسگرهایی هم وجود دارد که بر روی صورت نصب میشوند و تمام حرکت های صورت را اندازه گیری میکنند.
در این موارد انواع ابراز هیجانات و احساسات کدگذاری میشوند و سپس واکنش مشارکت کنندگان براساس این کد گذاری ها تشخیص داده میشوند.
مثلا برای لبخند زدن ماهیچه های خاصی درصورت به حرکت درخواهند آمد این موارد به صورت کدگذاری شده نشان دهنده لبخند هستند که در صورت تکرار الگو بازاریابان قادر به شناسایی مجدد آن در رفتار مخاطبانشان خواهند بود
وبه این صورت میتوانند واکنش افراد را نسبت به محرک های مورد نظرشان بسنجند.
نگاهی به عملکرد مغز مشتری به کمک EEG و FMRI
این تکنیکها کمک میکند تا کمی بیشتر فرآیند تفکر و تصمیمگیری مشتری را درک کنیم. EEG و FMRI به اندازهگیری فعالیتهای مغز انسان هنگام مواجه شدن با یک محصول یا استفاده از آن میپردازد.
این ابزار موج مغز را آنالیز میکند و به تحلیل واکنش مغز در برابر محرکها میپردازد. همچنین به محققین این امکان را میدهد تا احساسات غریزی افراد را ردیابی کنند.
احساساتی مثل خشم، هیجان، ناراحتی و … . مزیت همه این تکنیکها این است که مشتری نمیتواند اغراق کند یا دروغ بگوید. (شیپور شیراز)
بازاریابی حسی و استفاده از حواس پنجگانِ
فاکتورهای عصبی بسیاری وجود دارند که میتوانند مشتریان را در جهت دلخواه بازاریابان هدایت کنند، با پیدا کردن آنها میتوان فعالیتهای بازاریابی را تأثیرگذارتر کرد بهترین نمونه در این باره بهکارگیری بازاریابی حسی است.
در این نوع بازاریابی که از حواس پنجگانِ استفاده میشود هدف نهایی از بازاریابی تأثیرگذاری بر مخاطبان توسط محرکهای حسی است به این صورت که با استشمام بویی خاص که میتواند افراد را مشتاق به خرید کند
نمونهی کاملاً مشخص آن را در بازاریابی رستورانی میتوان به وضوح مشاهده کرد. فاکتورهای حسی بیشتر باعث به وجود آمدن تجربهای دلپذیر در افراد میشوند که در صورتی که به خوبی چیده شده باشند باعث به اقدام عمل در افراد خواهند شد.
پنج حواس مانند یک محرک حسی عمل میکند و تنها کافی است که این محرک به چه صورتی میتواند نظر مشتریان را به خود جلب نماید.
حقه های مغز، متدهای روانشناسی
بیشتر روش هایی که در بالا به آنها اشاره شد برای اکثر بازاریابان حرفه ای در دسترس نیست، اما با این حال حقه های روانشناسانه ای وجود دارند که میتوانند تا حدی مخاطبان و مشتریان تشویق به خرید کنند.
تکنیک های روانشناسانه تا حد زیادی شناخته شناخته شده هستند، شاید معروف ترین آنها حقه ی عددی باشد که در قیمت گذاری ها مورد استفاده قرار میگیرد (شیپور شیراز)
مانند درج قیمت 29.000 تومان یا حتی 399.000 و مواردی از این دست که از نظر روانشناسانه با ذهن مخاطب بازی میکنند و آنها در مسیر مورد نظر بازاریابان هدایت میکنند.
همچنین قرار دادن و یا عدم قرار دادن برچسب های قیمت بر روی محصولات هم میتواند در خصوص محصولات مختلف و مشتریان مختلف نتایج مختلفی را به همراه داشته باشد،
چراکه تحقیقات نشان می دهد هر دوی این راهکار نتیجه بخش بوده اند، بنابراین بهترین کار ازیابی پرسنا برند و شناخت مشتریان است.
مواردی که از طریق دانش رفتار مصرف کننده و علم روانشناسی به دست می آیند میتوانند به طرز شگفت آوری بر روی رفتار مصرف کنندگان تاثیرگذار باشند.
به عنوان مثال روانشناسی رنگ ها کاربرد بسیار گسترده ای در بازاریابی دارد و در موارد مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد.
ادامه
حتی عادات عمومی افراد مانند نگاه کردن به سمت راست فروشگاه در زمان ورود و مواردی از این دست میتوانند شما را در طراحی و چیدمان فروشگاه هدایت کند.
بازاریابی عصبی در حال حاضر به دنبال راهی برای به کاربردن اطلاعات حاصل شده از تاثیرگذاری تبلیغات در مرحله ی خلق تبلیغ و ایجاد ایده های خلاقانه ی تبلیغ است.
در حال حاضر از اصول و دانش موجود در حوزه ی نورومارکتینگ به عنوان مشاوره ای برای بهبود فعالیت های بازاریابی و انجام آنها به شیوه ای که اثرگذاری بیشتری داشته باشد استفاده می شود. (شیپور شیراز)
شاید در حال حاضر شرکت های کمی در تحقیقات بازار یا ساخت تبلیغات و کمپین های خود از آن استفاده کنند، اما با توجه به کاربرد آن و اطلاعاتی که در اختیار بازاریابان قرار می دهد،
پیش بینی می شود این روند در سال های آتی با پیشرفت چشم گیری رو به رو خواهد شد و استفاده از بازاریابی عصبی به یکی از ضرورت های شرکت های فعال در تجارت بدل خواهد شد.