نورومارکتینگ (Neuromarketing) یا بازاریابی عصبی، از انواع جدید بازاریابی می باشد که با تفسیر امواج مغزی توسط فناوری های EEG و FMRI به فروش بیشتر و بهتر کمک می کند. (دیوار شیراز)
محققان و پژوهشگران با استفاده از تکنولوژی های روز دنیا و سنجش تغییرات در قسمت های مختلف مغز و نوار مغزی، نحوه تصمیم گیری و فعالیت مغز مشتریان به هنگان خرید را مطالعه کنند.
امروزه کمپانی ها و شرکت های بزرگ برای پیشبینی رفتار مشتری و انجام تحقیقات گسترده در زمینه نورومارکتینگ، آزمایشگاه های مجهزی را در این حیطه تأسیس کردهاند یا با بخش های دانشگاهی مرتبط وارد تعامل شده اند.
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی نوع جدیدی از بازاریابی است و کاملاً ماهیت میان رشتهای دارد؛ به این معنا که نورومارکتینگ جایی است که علوم مدیریت، روانشناسی، عصب شناسی و شاید هم به نوعی هنر به یکدیگر می رسند و به اصطلاح به هم پیوند میخورند.
به بیان ساده نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی، پژوهش رفتار مشتری یا مصرفکننده مبتنی بر عملکرد مغز و عصب، با استفاده از ابزار علمی مدرن و دقیق به ویژه ابزار پزشکی است می باشد.
با سایت تبشی در این مقاله همراه باشید و لذت ببرید.
چه کسانی از بازاریابی عصبی استفاده می کنند؟
بازاریابی عصبی، روش ارزانی نیست. در واقع دستگاه ام آر آی حدود ۵ میلیون دلار ارزش دارد. علاوه بر این، یک گروه از افراد برای نمونه، تقریبا ۱۰۰۰۰ دلار هزینه می برد.
بنابراین، نورومارکتینگ واقعی، توسط شرکت ها و سازمان های بزرگ ( یا حداقل با سود خوب) مورد استفاده قرار میگیرد. بعضی از این شرکت ها که در سال های اخیر، از این روش استفاده کرده اند: (دیوار شیراز)
- گوگل و مدیاوست با همکاری شرکت زیست سنجی و تحقیقی نوروفوکوس، پاسخ کاربران را در رابطه با تبلیغات بیت برنامه ای خود(مثل تبلیغاتی که بین فیلم های یوتیوب ظاهر می شود) بررسی کردند.
پاسخ حسی ۴۰ شرکت کننده، به صورت احساسی، تعهدی و تاثیرگذار دسته بندی شد.
- مایکروسافت از اطلاعات ای ای جی، برای درک بهتر عکس العمل کاربران به کامپیوتر های شخصی و لپ تاپ استفاده کرد که شامل احساسات : متعجب، راضی و ناامید بود.
چه کسانی از بازاریابی عصبی استفاده می کنند؟
- فریتو-لی با بررسی مغز زنان، متوجه شد که چطور به صورت بهتری، تبلیغات خود را عرضه کند.
به این صورت که فهمید که نباید در مورد گناه یا حتی پاک بودن صحبت کند و در عوض، بر روی موارد مربوط به سلامت در تبلیغات خود استفاده کند.
- تی دبلیو سی یا شبکه ی آب و هوا همدیگر شرکتی بود که با نوروفوکس همکاری کرد و همزمان با آن برای تکرار سریال تاریخچه ی تغییرات آب و هوایی آماده می شد.
این شبکه با استفاده از فناوری ای ای جی و ردیابی چشمی و همچنین جی آر اس( تغییرات پوستی ) توانست برای دست یابی به تاثیر بیشتر، تبلیغات و برنامه ریزی خود را اصلاح کند.
علاوه بر هزینه های قابل توجهی که دارد، هنوز هم تعدادی نسبت به این روش بدگمان هستند و شک دارند. بیشتر آنها استفاده از این روش را شست و شوی مغزی میدانند (دیوار شیراز)
و آن را متهم می کنند و میخواهند بدانند که تا چه اندازه، رفتار و فعالیت ذهنی بر رفتار مشتری تاثیر می گذارد و تا چه اندازه این روش در حوزه ی تجارت های مختلف ناکام مانده است.
با این حال، از آن جایی که کاربران موفق تایید می کنند، این روش هم اکنون هم در بازار جای گرفته است. با افزایش تحقیقات محققان در این حوزه، این روش نسبت به اتهامات گفته شده
مانند : شست و شوی مغزی، تبرئه و حتی قانونی خواهد شد و در آینده روش های بازاریابی عصبی(نورومارکتینگ) برای همه مشخص می شود.
بازاریابی عصبی چیست و نورومارکتینگ چگونه کار می کند؟
دو روش اصلی برای ردگیری عملکرد ذهنی مشتریان بالقوه وجود دارد :
از طریق FMRI و EEG که به الکتروگرافی معروف است.
از نظر تخصصی در تصویربرداری مغزی از آهن ربای خاصی برای ردگیری جریان خون در مغز در زمان پاسخگویی آزمایش شونده به یک محرک، استفاده می شود.
این کار به آنها اجازه می دهد تا وارد مرکز لذت افراد شوند، و از این طریق بازاریابان در میابند چه عملکرد و ویژگی های خاصی منجر به تحریک افراد می شود.
این محرک ها ممکن است رنگ، تصویر، صدا، چیدمان، بسته بندی، رایحه، ویژگی های فیزیکی یا هر عامل دیگری که به نوعی با احساسات افراد در ارتباط است، را شامل شود. (دیوار شیراز)
از طرفی دیگر EEG بسیار ارزان تر از FMRI است و از طریق کلاهی که الکترودهایی روی آن نصب شده موج های الکترونیکی تولید شده توسط مغز را اندازه گیری می کند و این امکان را برای محققان فراهم می آورد تا هیجانات و احساساتی مانند خشم، هیجان و اندوه را ردگیری کنند.
البته آنچه محققان و متخصصان این حوزه بر آن تاکید دارند آن است که این روش قادر به ذهن خوانی و پی بردن به امیال و آرزوهای درونی انسان نیست و صرفاً اطلاعات ناخودآگاه اما مشخص افراد در مورد واکنش به محرک های مختلف را نشان می دهد.
چگونه شرکت ها از بازاریابی عصبی استفاده می کنند؟
خروجیهای نورومارکتینگ می تواند در طیف وسیعی از زمینه ها بهکار برده شود. در فروشگاههای فیزیکی یا آنلاین، در رستورانها و تبلیغات تلویزیونی.
به عبارت ساده، انجام بازاریابی عصبی به معنی هدایت تحقیقات به سمت نحوه پاسخ سیستم عصبی مصرف کننده به محرک های بازاریابی است.
به معنای گسترده تر، نورومارکتینگ به معنای استفاده از بینش مبتنی بر شهود از همهی شاخههای تحقیقاتی مربوط به رفتار مصرف کننده است.
همانطور که قبلا ذکر شد، علاوه بر هدایت بعضی تحقیقات توسط شرکت ها، آنهایی که از بازاریابی عصبی به عنوان یک استراتژی استفاده می کنند، می توانند در بسیاری موارد دیگر نیز آنها را بکار گیرند.
به عنوان مثال، یک رستوران ممکن است آیتمهای رژیمی و سالم خود را در سمت چپ منو تبلیغ نماید زیرا تحقیقات نشان داده است افراد این آیتمها را هنگامی که سمت چپ منو قرار دارند راحتتر انتخاب می کنند.
یا شاید تصمیم بگیرد از بو استفاده نماید تا اثرات حافظه خاصی را در مهمانان خود ایجاد کند. (دیوار شیراز)
علاوه بر استفاده از بازاریابی حسی مانند عطر، لمس، صدا و رنگ که بیشتر عوامل بیولوژیکی هستند، استفاده های دیگری از نورومارکتینگ وجود دارد که بیشتر بر عوامل روحی تمرکز می کند.
به عنوان مثال، استفاده استراتژیک از مدل های مرتبط در تبلیغات به جای سلبریتی های مشهور که در برخی موارد یک کار هوشمندانه است.